سه راهکار عملی برای یافتن کار مورد علاقه

یکی ار بزرگ ترین دغدغه ها و سوالاتی که در برهه ای از زندگی با آن روبه رو می شویم، یافتن کار مورد علاقه مان است. سوالاتی چون: چگونه می توانم کاری را پیدا کنم که برای آن به دنیا آمده ام؟ یا کاری که در آن در انجام آن خوبم؟ در این مقاله به کمک کتاب بینظیر خودباوری در خلاقیت، راهکارهای عملی برای پاسخگویی به این سوال ارایه می دهیم، پس لطفا تا انتها با من همراه باشید:

کتاب ها و طراحی کفش نجمه هاشمی

یافتن کار مورد علاقه

راهکار اول برای یافتن کار مورد علاقه : کارهای جانبی را امتحان کنید. 

رویکرد یافتن پاسخ این سوال اختصاص وقت آزاد خود به انجام دیگر کارهای مورد علاقه تان است. انجام پروژه جدیدی در پایان هفته به شما انرژی بیشتری در طول هفته می دهد. حتی اگر یاد گرفتن نواختن پیانو باشد یا طراحی ربات با لگو به همراه فرزندان خود. گاهی وقت ها پروژه آخر هفته می تواند الهام بخش دیگران نیز باشد. این پروژه های جانبی می توانند رضایت هم ایجاد کنند. همچنین ممکن است شما را به کاری هدایت کنند که انرژی خلاقانه تان را صرف آن کار کنید.

انجام پروژه های آخر هفته

بنابراین در جستجوی راههایی باشید که پروژه‌های آخر هفته تان با کارتان در طول هفته اشتراک پیدا کند. مثلا اگر علاقه تان به جمع‌آوری آلبوم و یا ویرایش فیلم است، شاید بتوانید از این مهارت ها برای بهتر ارائه کردن گزارش های کاری تان استفاده کنید. ممکن است پیدا کردن این رابطه نیاز به خلاقیت و یا کمی تلاش داشته باشد. اما اگر صبور باشید احتمالا فرصت ها خودشان را نشان خواهند داد. برای تشخیص زمینه های جدید علاقه و توانایی اقدامات مختلفی را در وقت فراغت و یا سر کارتان امتحان کنید.

ساخت نمونه اولیه یا آزمایش های کوچک و سریع

اصول ساخت نمونه اولیه درباره کارهای جدید هم صدق می‌کند. آزمایش‌های کوچک و سریع می‌تواند بیشترین بازده را برای سرمایه‌گذاری و یافتن کار مورد علاقه شما داشته باشند. تلاش کنید بیش از آنکه تغییری اساسی در کارتان ایجاد کنید و یا تعهد بزرگی به کار جدید بدهید، زمینه جدید را امتحان کنید. کارهای مختلفی را آزمایش کنید و ببینید کدام یک بیشتر با شما سازگار است. با رئیس خود صحبت کنید و ایده تان درباره کار در واحد دیگر شرکت را به او بگویید. یا اینکه بگویید تصمیم گرفته به یکی از دوستانتان در واحد دیگر سازمان کمک کنید. در این مسئولیت های کوتاه مدت به لحظه‌هایی دقت کنید که شما را سرخوش می کند یا در بهترین حال قرارتان می‌دهد. 
مقاله از محدودیت برای برانگیختن خلاقیت استفاده کنید!

فرصت‌های جدید آشکار خواهند شد.

توجه کنید که درباره تجربه کردن صحبت می‌کنیم، بنابراین اگر اولین تجربه موفق نبود، ناامید نشوید. به این فکر کنید که چه چیزی را درباره هر فعالیت دوست داشتید و چه چیزی در عمل با انتظارتان متفاوت بود. سپس تصمیم بگیرید، کار آزمایشی بعدی چه باشد. وقتی کارهای مختلف را آزمایش می کنید ممکن است از نتایج به بار آمده و علاقه‌های آشکار شده شگفت زده شوید. وقتی در جستجوی فعالیت های جدید هستید، از اینکه در پروژه مرتبط با کارتان درگیر شوید، هراس نداشته باشید.

هر وقت که درباره کار و زندگی تان به صورت فعالیتی خلاق فکر کنید، امکانات و فرصت‌های جدید آشکار خواهند شد.

تبدیل پروزه جانبی به کار اصلی تان

شما هیچ وقت نخواهید دانست که این فعالیت به چه چیزی منجر خواهد شد. اگر مدیران سازمان معتقدند شما تجربه لازم در این زمینه جدید ندارید، ابتدا مهارت های خود را در بیرون محدوده شغلی تعریف شده به آنها نشان دهید. داشتن انرژی و اشتیاق مورد نیاز برای انجام مسئولیت های معمول کاریتان و انجام پروژه غیرکاری همزمان از روی علاقه می تواند تاثیر زیادی روی آنها داشته باشد. ولی عجیب نیست که مهارت هایی که شما در پروژه ای در خود ایجاد می کنید، در جاهای دیگر هم کاربرد داشته باشند. با کمی شانس و تلاش ممکن است پروژه جانبی شما روزی تبدیل به کار اصلی‌تان شود.

جرات پریدن

اگرچه هر فردی پتانسیل عظیم برای خلاقیت دارد، تجربه ما نشان می‌دهد که استفاده صحیح از خودباوری در خلاقیت، نیاز به عنصر حیاتی دیگری دارد یعنی جرات پریدن. این پتانسیل در صورتی که به طور مداوم استفاده نشود، به تدریج از بین می رود.
برای پرش از الهام به عمل، موفقیت های کوچک حیاتی است.
همانگونه که ترس از قدم اول، ما را در ابتدای پروژه متوقف می‌کند. سنگینی وضع موجود ما را از ایجاد تغییرات اساسی در حرفه مان باز می دارد. شما ممکن است به این فکر کرده باشید که : “من می‌توانستم نویسنده باشم” یا “می‌توانستم در رشته پزشکی مشغول باشم” اما در همین حد توقف کرده باشید. اگر قدم اول را به حد کافی کوچک بردارید، می تواند شما را به سوی هدف هدایت کند. شما مجبورید قدم اول را بردارید.

مقاله ترس بزرگ ترین مانع خلاقیت! (شناسایی+ راهکار) را نیز بخوانید.

راهکار دوم: گفت وگو با افراد باصلاحیت، اعلام تعهد به دیگران و گرفتن نظرات سازنده

تجربه ما نشان می‌دهد که یک راه خوب برای ایجاد تعهد در دنبال کردن مسیری جدید، این است که آن را بلند به فرد دیگری بگوید. با یکی از دوستانتان درباره برنامه های تغییر در زندگی تان صحبت کنید. بهتر از این به گروهی از افراد ایده های خود را بگویید تا به شما نظر های سازنده و نکته های دلگرم کننده بگویند.
تغییر ایجاد کنید. اگر می خواهید زندگی خود را از مسئولیتی صرف، به اشتیاق واقعی تبدیل کنید، نقطه شروع درک این حقیقت است که جایگاه فعلی شما تنها گزینه ممکن نیست. می توانید روش زندگی و کار خود را عوض کنید.

زندگی بی خطر، بدترین کار ممکن

شکست‌ها را هزینه‌های آزمایش چیزهای جدید ببینید. از امتحان کردن و شکست خوردن نهراسید.
بدترین کاری که می‌توانید انجام دهید، این است که زندگی بی خطری داشته باشید.
به وضع موجود بچسبید و چیزی را امتحان نکنید. اگر در موقعیت‌ یا شغلی گیر افتاده اید که خوب به نظر می رسد اما احساس خوبی نسبت به آن ندارید، درباره مرز مشترک بین علایق شخصی خود و فرصت‌های کاری که ممکن است برایتان پیش آید فکر کنید. به جستجو ادامه دهید و به سمت نقشی حرکت کنید که همان اندازه که احساس خوبی دارد، خوب هم به نظر می‌رسد.

تله کاری که جلوه خوبی دارد، اما احساس خوبی ایجاد نمی کند به این معنی است که از شغلی که شما را راضی نمی کند پرهیز کنید و کاری پیدا کنید که با علایق، مهارت ها و ارزش های تان همخوان باشد.

راهکارهای افزایش خلاقیت

راهکارهایی برای پیدا کردن کار مورد علاقه

راهکار سوم: شناخت کار، مسیر شغلی یا موقعیت برای انجام وظیفه

 امی رزیونسکی دانشیار رفتار سازمانی در دانشکده مدیریت دانشگاه ییل است. وی پژوهش های گسترده ای در زمینه ی زندگی کاری افراد داشته و مشاغل مختلفی را بررسی کرده است. او متوجه شده که مردم نسبت به کار خود یکی از این سه نگرش را دارند:

  • کار
  • مسیر شغلی یا
  • موقعیت برای انجام وظیفه

و تفاوت بین این سه نگاه خیلی مهم است.
وقتی شغل شما کار است احتمالا پرداخت خوبی دارید، اما دائما منتظر آخر هفته و رسیدن به تفریحات خود هستید.
اگر کارتان مسیر شغلی باشد، مدام به دنبال ارتقاء و پیشرفتی و ساعت‌های طولانی کار می کنید تا سمت بهتری بگیرید، دفتر بزرگتری داشته باشید و یا حقوق بیشتری کسب کنید. به عبارت دیگر به جای جستجوی مفهوم و معنی در کار به دنبال موقعیت و پیشرفت هستید.
در مقابل برای گروه سوم ذات کار رضایت بخش است و وسیله‌ای برای رسیدن به هدفی دیگر نیست.

شغل رضایت بخش

بنابراین کار حرفه‌ای شما برایتان رضایت خاطر شخصی هم به همراه دارد. معمولا این نوع کار با مفهوم هم است، زیرا از طریق آن به هدف بزرگتری کمک می کنید و یا بخشی از جامعه بزرگتر می شوید. از طریق انجام این کار به ارزشی بالا یا هدفی بزرگتر از خود خدمت می کنید. اینکه کارتان را کدام یک از انواع بالا بدانید، بیش از آنکه به طبیعت کار مربوط باشد، به برداشت‌های خودتان مرتبط است.  آنچه بیش از همه درباره کار اهمیت دارد، ارزشی نیست که دیگران برای آن قائل می‌شوند، بلکه نگرش شما به کارتان است.

مهم تر از همه به رویاها و اشتیاق شما بستگی دارد. گاهی وقتها نگاه به زمینه کاری خودتان از زاویه جدید می‌تواند افق‌های جدیدی را باز کند. اما صرف اشتیاق برای موفقیت در این کار کافی نیست. باز تعریف شغل ممکن است زمان و انرژی زیادی بخواهد. اشتیاق خود را بیابید. وقتی افراد به دنبال دل خود می‌روند و وقتی در کارشان اشتیاق دارند، می‌توانند به مخازن عظیم انرژی در وجود خود دسترسی پیدا کنند.

یکی از راه‌های آغاز دسترسی به مخازن درونی، یادداشت کردن زمان هایی است که در زندگی خود احساس زنده بودن دارید.
در آن لحظه چه می کردید و با چه کسی بودید؟
چه چیزی را درباره آن لحظه دوست دارید؟
چگونه می توانید اجزای کلیدی آن را در سایر موقعیت های زندگی بازآفرینی کنید؟ 

وقتی برخی از زمینه‌ها را برای بررسی بیشتر انتخاب کردید، هر روز سعی کنید اقدامی کوچک بکنید تا بتوانید سبد تجربیات خلاقانه خود را در آن زمینه‌ها وسعت دهید.

نقطه شیرین زندگی خود را بیابید.

سه سوال کلیدی که باید از خود بپرسید:

  1. شما در انجام چه کاری خوب هستید؟
  2. دیگران در مقابل انجام چه کاری حاضرند به شما پول بدهند؟
  3. شما به دنیا آمده اید که چه کاری انجام دهید؟ 

اگر فقط روی کاری متمرکز شوید که در آن خوبید، احتمالا مهارت بالایی در کارتان کسب می کنید. اما ممکن است به رضایت درونی نرسید. 
درباره دومین سوال، اگرچه مردم می‌گویند کاری را که دوست دارید انجام دهید و پول به صورت خودکار خواهد آمد اما این گفته درست نیست.
سوال سوم، آنچه برای انجامش به دنیا آمده اید، در واقع جستجوی کاری است که رضایت درونی شما را تامین می کند.
هدف یافتن کاری است که در انجامش خوب باشید، از آن لذت ببرید و دیگران حاضر باشند به شما بابت آن پول بپردازند.
البته خیلی مهم است با افرادی کار کنید که دوستشان دارید و به آنها احترام می گذارید.

اما چگونه می‌توان فهمید که برای انجام چه کاری به دنیا آمده ایم؟

ما باور داریم پاسخ سوال در مفهوم این نهفته است که یکی از روانشناسان آن را جریان می نامد. حالت خلاقانه که در آن زمان به فراموشی سپرده می‌شود و شما در انجام کاری کاملاً غرق می شوید. وقتی در این حالت جریان قرار دارید، دنیا فراموش می‌شود و کاملاً در کارتان درگیر می شوید. بدین منظور می توان از تکنیک یادداشت های روزانه استفاده کرد. به این ترتیب که به مدت چند ماه در انتهای هر روز نه تنها اتفاقات روز را یادداشت کنید، بلکه از برخی کارهایی که باعث شده احساس خوبی داشته باشید، صورت برداری کنید. پس از گذشت بیش از چند ماه یادداشت برداری، می توانید الگوی رفتاری را در خود تشخیص دهید.
از انجام چه کارهایی لذت بسیاری برده اید و احساس خوبی پیدا کرده اید ؟
بنابراین می‌توانید تصمیم بگیرید برای انجام چه کاری به دنیا آمده اید.

جستجو از وظیفه تا کار مورد علاقه

یکی از تصاویر اصلی در کلاس های ما الاکلنگی با علامت قلب در یک طرف، و پول در طرف دیگر است. این تنش میان قلب و پول موضوع بزرگی در زندگی ماست. از نظر ما قلب یعنی انسانیت، در قالب اشتیاق شخصی یا فرهنگ سازمانی، خوشحالی و سلامت عاطفی. علامت پول نشان‌دهنده دستاورد مالی و تصمیم‌های کاری است که چراغ های خانه را روشن نگه می دارد. الاکلنگ یادآوری می کند که آگاهانه باید بایستیم و در تصمیم گیری، هر دو سمت را در نظر بگیریم. به ویژه درباره جابجایی های شغلی مان، آنگاه که شغلی از نظر مادی و اجتماعی خوب است، اما احساس خوشحالی به ما نمی دهد. 

کار مورد علاقه ، پول یا قلب؟

تعادل بین قلب و پول

تعادل بین قلب و پول

ایجاد تعادل بین دل و پول کار سختی است. جامعه اهمیت زیادی به پول و ثروت می دهد. اما احتمالا شما هم افرادی را می شناسید که به دنبال پول رفته‌اند، اما حالا در باتلاق گیر افتاده اند‌. مانند تحلیلگری که در بانکی معروف در منهتن به کار خود ادامه می‌دهد و توجه نمی کند که چگونه استرس باعث می‌شود از محیط‌های پرسر و صدا فرار کند.
به این دلیل است که باور داریم وقتی انتخاب بین پول و دل مطرح می‌شود، عاقلانه است که هر دو را در نظر بگیریم. البته پول را می‌توان راحت‌تر اندازه گرفت و به همین دلیل است که دریافتن ارزش دل تلاش بیشتری نیاز دارد. پژوهش های اقتصادی نشان می دهند که وقتی ثروت از حد مشخصی فراتر رفت، دیگر همبستگی زیادی با خوشحالی ندارد. افرادی که در سطوح درآمدی بخور و نمیر زندگی می‌کنند، ممکن است نتوانند به دنبال علایق خود بروند و به دلشان بپردازند. اما چگونه است که اکثریت ما نمی‌توانیم این کار را بکنیم؟

تله به نظر خوب می آید، اما احساس بدی ایجاد می کند. 

بسیاری از مردمی که ما می شناسیم شغل خود را بدون تفکر درباره سایر گزینه ها و حتی بر اساس آنچه عاقلانه به نظر می رسد انتخاب کردند.
از روز اولی که دانش آموخته شده اند هیچ وقت مسیر شغلی خود را مورد پرسش قرار نداده‌اند. 
پژوهشگر پروفسور رابرت استنبرگ معتقد است: 

“افراد آنقدر در جزئیات روزمره زندگی شان غرق می‌شوند که گاهی فراموش می کنند مجبور نیستند در تله شغلی بمانند.”

گاهی وقت ها مجبورید چیزها را بازتعریف کنید.
مستقل از سنتان می‌توانید همچنان علایق خود را دنبال کنید. 
در نهایت باید بتوانید در کاری که انجام می دهید علاقه، هدف و معنی را احساس کنید.
این تغییر در نگرش می تواند دنیایی از امکانات جدید را برای شما به ارمغان آورد.

امیدوارم از این مقاله لذت برده باشید و این راهکارها برای یافتن کار مورد علاقه تان کارا باشد.
 به صفحه اینستاگرام من سر بزنید: nhashemi.shoe.designer@
این مقاله ها نیز می تواند برایتان جالب باشد:
سه عامل مهم در نوآوری
دست از برنامه ریزی بردارید و شروع به عمل کنید
ده راهکار افزایش خلاقیت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید

Solve : *
8 + 17 =


فهرست